تقدیم به کاکای بزرگم ساسان؛ که شعر گفتن را از او آموختم...
دلم تنگ است
وغربت، تمام لحظههایم را
گرفتست سخت در آغوشش
و تنها یار دیرینم
خیال خام شهر آذین بستهی فرداست
مگر باد، باران شبهای بهاری را
کنونی کز خشکسالی
درخت پربار زمین پشت باغ
سیاه و بد دهان گشته
دلم رخصت بده امشب
که از چشمان بستهام دیده بگشایم
وزین سختیها برهایم
پوست و استخوان رنجور و دل خستهام را
بده رخصت
که از آواز این جیر جیرکهای پشت باغ
ز یاد داغ این سوگ بر سینهام برهایم
که این غربت را
که هر روز همدمم میبود
رها سازم
شوم معزول و آتشبس
از این جنگ هزاران روز
و این تن را دهم هر روز
غرق بر بودنهای هزل هر روزه
و چون مَردم
غرق در شادیهای
پست و پوچ و پوشالی
که امروز هست و فردا نیست
دلم رخصب بده امشب
دلم رخصت بده امشب
که شاید از آدم بودن رها گردم
شوم مثل هزاران مرد بی مردانگیهای خیابانهای شهر امروزم
شوم غرق در این افسونگریهای اعجوزههای پیر بی پایه
تا که این درد بیگانه، فضای روح رنجور را نیازارد
سلام دوست عزیزبا مراجعه به سایت ما وثبت نام در این سایت می توانید از طریق اینترنت پولدار شوید.چگونه؟ شما با ثبت نام در سایت ما اول مبلغ 5000 تومان جایزه دریافت میکنید.بعد هر نفری که توسط شما به سایت معرفی بشه مبلغ 500 تومان به حساب شما واریز می شود.واگر تعداد افراد معرفی شده ار طرف شما بیشتر شود جایزه های به شما تعلق میگیرد صدرصد واقعی؟ امتحان کن ضرر نداره!!
http://www.mi118.com/Register.aspx?Ref=76811
با سلا م و تشکر از حضور شما در بلاگ سورو
فرزاد گرامی ، همشهری عزیز شعر ها و نوشته های شما نشان می دهد که با مسائل اجتماعی از نزدیک اشنا بوده و بیگانه از کنار انها نمی گذری ! جای امیدواری است وقتی که می بینم کسانی هستند که بقای فعال و زنده بر بودن و همراه با جریان اب شنا کردن ترجیح می دهند ،
سربلندی و پایداری برای شما و ساسان ارزومندم
عالی بود داش فرزاد.
سلام. جالب بود
دلم رخصت بده امشب
که از چشمان بستهام دیده بگشایم
شوم مثل هزاران مرد بی مردانگیهای خیابانهای شهر امروزم
موفق باشی
سلام عزیزم
ماه رمضان بر شما مبا رک باشه
امیدوارم تو این ماه به هر چی که میخوای برسی.
با اسم((( همین جا))) لینکم کن بیا خبر بده تا لینک بشی.
یه سری بزن- آپ رمضان
چاکر چوکون بندر
بای
سلام فرزاد جان!
خوبی گلم؟
نماز روزه هاتون قبول باشه!!
سلام.ممنون که به وبلاگ من سرزدی..
گاهی تولدها هم غمگین برگذار میشن (;
سلام فرزاد جان....خیلی خیلی زیبا و عمیق بود....به خوبی ساسان عزیز شعر می گی ها..دلم رخصت بده امشب
که از چشمان بستهام دیده بگشایم
وزین سختیها برهایم
پوست و استخوان رنجور و دل خستهام را